بازگشت به تنظیمات کارخانه!
نام خداداد عزیزی این روزها به جای اینکه ما را یاد حماسه ملبورن بیاندازد یادآور حاشیه ها و اظهار نظرات جنجالی است. فردی که سعی می کند با نظرهای خاص خودش یا به صورت عمدی یا سهوی در شبکه های مجازی و رسانه ها ترند شود. در آخرین حماسه، بازیکن سابق تیم ملی که روزی در کادر قلعه نویی بود حالا حرف هایی را ضد او بر زبان آورده است. شرایطی که زمان او در تیم ملی گل و بلبل و غیر قابل نقد بود حالا به شرایطی سخت و قابل انتقاد تبدیل شده است. بهتر است برای درک بهتر به مصاحبه های خداداد در دوران حضور و در دوران جدایی او از تیم ملی استناد کنیم؛
9 فروردین 1402 روزهای ابتدایی سرمربیگری امیر قلعه نویی در تیم ملی؛
انتخاب «امیر قلعه نویی» برای تیم ملی بهترین تصمیم فدراسیون فوتبال بود. او کاربلد است و اگر حمایت شود میتواند به موفقیت برسد.
8 آذر سال 1402 زمانی که خداداد در کادر تیم ملی بود؛
من فکر میکنم یکسری از منتقدها با امیر قلعه نویی مشکل دارند. یک عده دوستش ندارند در حالیکه نتایج نشان میدهد عملکرد بد نبوده است. مگر در زمان کارلوس کی روش این تیم ملی به لبنان نباخت؟ من فکر میکنم فقط در زمان اسکوچیچ بود که تقریبا شبیه این نتایج را گرفتیم. برخی از اینها دنبال کار و منافع خودشان هستند و منتظرند تا تیم نتیجه نگیرد و قلعه نویی را بکوبند.
13 آذر 1402، جدایی از تیم ملی؛
پروژه جدایی خداداد از تیم ملی بعد از بازی 2-2 ایران مقابل تاشکند کلید خورد، این را از مصاحبه بعد از بازی او نیز میشد فهمید که کم کم در حال کج کردن مسیر نسبت به قلعه نویی و یارانش است. او در مصاحبه خودش گفت: «زمانیکه سامان قدوس ناخواسته و به دلیل مصدومیت از ترکیب تیم بیرون آمد، تیم ملی در گردش توپ از خط دفاع به خط حمله دچار مشکل شد. ما باید برای این زمانها فکر جدید کنیم و حتی اگر لازم باشد جانشینی برای سامان قدوس تعیین کنیم».
بعد از این مصاحبه و چند روز گمانه زنی درباره جدایی احتمالیاش از تیم ملی، روز 13 آذر 1402 رسماً کنارهگیری خود را از تیم ملی اعلام کرد و در مصاحبهای، درباره علت کنارهگیریاش توضیح داد: «به دلیل یکسری مسائل شخصی و خستگی تمایلی به ادامه همکاری ندارم. امیدوارم بتوانم قلعهنویی را قانع کنم که از اردوی بعدی تیم ملی کنار این تیم حضور نداشته باشم». در شرایطی خداداد عزیزی بحث خستگی و مشکلات شخصی را مطرح کرده که گفته میشود علت اصلی استعفای او، دخالتهای پرشمار در جریان تمرینات بوده؛ آنهم در حالیکه نقش تعریف شده برای او در تیم ملی، مشاور سرمربی و نه مربی تیم بوده است.
بازگشت به تنظیمات کارخانه؛
خداداد همیشه به انتقادات تند و تیزش معروف بود و پس از جدایی از تیم ملی بار دیگر در کسوت همان منتقد سابق درآمد و از هر راهی برای زدن تیم ملی و قلعه نویی استفاده کرد، او که به عنوان کارشناس دو تورنمنت مهم فوتبالی در یک سال اخیر در شبکه 3 حضور داشت از هر فرصتی برای صحبت علیه تیم ملی استفاده کرد و در آخرین اظهار نظرش در برنامه ای که مختص بازی های یورو 2024 است موفق شد تیم انگلیس و عملکرد ساوتگیت را به امیر قلعه نویی و تیم ملی ربط دهد و گفت:فلسطین و سوریه را به سختی بردید، هنگ کنگ را با یک گل بردید، به قطر باختیم حذف شدیم. ایتالیا حذف شد و دمار از روزگارشان در میآورند، بعد میگویند دوستانی را بیاورید که خصومت شخصی نداشته باشند. من از مدیران صدا و سیما خواهش میکنم اگر خواستند کارشناس بیاورند با مربی تیم ملی هماهنگ کنند شخصی که دوست دارند بیاورید. مگر خود شما منتقد کارلوس کی روش نبودی؟ شما رزومه داری یا آقای کی روش؟ مگر در سطح ملی چه رزومه ای دارید؟!
مافیا بیدار شه!
بدون شک کار قلعه نویی در تیم ملی بی عیب و نقص نیست و کارشناسان می توانند نسبت به عملکرد امیر در تیم ملی انتقاداتی وارد کنند، اما چیزی که این وسط مهم است این است که چرا آقای عزیزی بعضی وقت ها شهروند فوتبال ایران هستند و بعضی وفت ها مافیا! شاید حضور در رئالیتی شو های شبکه های نمایش خانگی تاثیرش را روی او گذاشته و هنوز از نقشش بیرون نیامده، سوال ما همیشه از آقای عزیزی عزیز این است که چرا وقتی در تیم ملی بود، منتقدان را منفعت طلب خواند و حالا وقتی جدا شده علیه سرمربی تیم ملی انتقاد میکند؟ آیا او هم به قول خودش، منفعت طلب است؟ آیا به گفته خودش، او هم از آن دست کسانی است که منتظر هستند تیم ملی نتیجه نگیرد و بعد به کادرفنی حمله کنند؟
اما قسمت غم انگیز ماجرا این است که خدادادی که باید در سطح محبوبیتی مانند علی دایی و کریم باقری را داشته باشد با رنگ عوض کردن هایش طعم شیرین گل ملبورن را هم از یاد ما می برد!